مرا هوای تو هرگز زسر به در نرود


خیال چشم سیاه تو از نظر نرود

سرم به پای مزن گر بر آستانه ی تست


که گر سرم برود عشق تو ز سرنرود

به باغ اگر دگران میل و جانبی دارند


مرا زکوی تو دل جانب دگر نرود

سزد که با خط مشکین و قدوخد ولبت


حدیث سنبل و سروگل و شکر نرود

مرا زدرد تو تا از جگر نشان باشد


نشان داغ تو از گوه ی جگر نرود

شرار سینه نماند اثر زهستی من


گرآب دیده ز دنباله بر اثر نرود

ز ناله ی سحری لب مبند ابن حسام


که کار بی مدد ناله ی سحر نرود